۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

شیخ اصلاحات کنار بستر رضا؛ سرش پر از ساچمه است و نیمی از تنش فلج شده... اما زنده ست و سعی میکرد لبخند بزنه















































































ماموران با اسلحه پرتاب ساچمه، که برای متفرق کردن جمعیت که از فاصله حدود 50 متری باید شلیک بشه، به جای جمعیت، به سر رضا شلیک کردند، اون هم از فاصله نیم متری. درست سر کوچه شون.

پدرش که خواسته با ماشینش رضا رو به بیمارستان برسونه، جلوشون رو گرفتن، و ماشینی که با قرض و قسط خریده رو خرد میکنن، در حالی که رضا داشته پرپر میزده.
رضا نیمی از تنش فلج شده. یک چشمش تخلیه شده، و چشم دیگرش ده درصد بینایی داره، که به علت عفونت اون هم امید چندانی بهش نیست.
رضا همیشه داره میسوزه
رضا نمیتونه آب و غذا بخوره. از طریق یه شلنگ، مستقیم به معده ش غذا میرسه
رضا اما زنده ست…. امید داره و امیدش به من و شماست…

کروبی نیز در پی ارتکاب این جنایت ساکت نموند و در جواب شاهمرادی برادر ترانه موسوی قلابی گفت:

“همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد. این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است .”

http://guilani.wordpress.com/2009/08/21/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%88%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%AF%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DA%86%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر